امروزه اقتصاد توسعه را یک شاخه تحقیقاتی میدانند که از یک سو با تفسیر فرآیند تخصیص منابع و تحول اقتصادی در کشورهای کمتر توسعه یافته سر و کار دارد؛ و از سوی دیگر توصیههای علمی برای نیل به توسعه اقتصادی را رد بر میگیرد (که این توصیهها شامل انتخاب استراتژی توسعه و سیاستهای مترتب بر آن نیز میشود.) این نوشتار بر آن است تا به شرح دیدگاههای اصلی در مطالعه توسعه اقتصادی پرداخته و چارچوبهای فکری مسلط بر جریان نظریه پردازی توسعه را که پس از استقرار هسته نظری، الهام بخش توسعه کاربردی و نظری فزونتری بودهاند را مورد کنکاش قرار دهد. در این نوشتار، برای آنکه درک درستی از نظریات ایجاد شود، ابتدا مجموعه شرایط و زمینههای شکلگیری نظریات توسعه به شکلی مختصر، در بخش اول بیان شده است. سپس پارادایمهایی بررسی خواهد شد که به روشنی، باورها، ارزشها ، ادراکات و روش شناسی آن مشخص بوده و توانسته باشد پشتیبانی گروه زیادی از اعضای مکاتب اقتصادی را به دست آورد